جدول جو
جدول جو

معنی چنگ انداختن - جستجوی لغت در جدول جو

چنگ انداختن
(سَ دَ)
چنگ زدن و خراشیدن. رجوع به چنگ زدن شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از شلنگ انداختن
تصویر شلنگ انداختن
جست و خیز کردن، قدم بلند برداشتن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لنگ انداختن
تصویر لنگ انداختن
در ورزش در زورخانه پرتاب کردن لنگ از طرف مرشد میان دو کشتی گیر که در گود گرم کشتی هستند تا به خوشی از یکدیگر جدا شوند
کنایه از تسلیم شدن و ترک نزاع کردن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
مقابل لنگر کشیدن، از حرکت باز داشتن کشتی با انداختن لنگر آن در آب، توقف کردن کشتی در بندر
کنایه از اقامت طولانی داشتن در جایی
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چانه انداختن
تصویر چانه انداختن
چانه زدن، کنایه از بسیار سخن گفتن، پرحرفی کردن
حرف زدن زیاد در موقع خرید و فروش برای کم کردن یا زیاد کردن قیمت
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از چین انداختن
تصویر چین انداختن
به وجود آوردن تا و شکن در چیزی، چین دادن
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
کندن و برچیدن موهای ریز چهرۀ زنان با نخ
فرهنگ فارسی عمید
(سَ گِ صَ بَ دِ بَ تَ)
عملی که مرشد در گود زورخانه کند جدا کردن دو کشتی گیر را ازیکدیگر و این کلمه از گود زورخانه باب و متداول شده است، و آن چنان است که مرشد از جایگاه خویش لنگی گرد کند و بر سر دو کشتی گیر که گرم کشش و کوشش اند اندازد جدا کردن آن دو را به خوشی، توسعاً به آشتی خواندن دو خصم. میانجی شدن. واسطۀ ترک خصومت گردیدن. میانجی آشتی شدن، در اصطلاح امروز، سپر انداختن. اظهار انقیاد کردن. تسلیم شدن
لغت نامه دهخدا
(مُ گُ دَ)
افکندن سنگ، بمجاز، موانع و عوائقی برای کسی ایجاد کردن. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(مُ شَقَ)
کمال نیاز را داشتن. با جدیت و کوشش در طلب چیزی بودن و نرسیدن. (از فرهنگ لغات عامیانۀ جمال زاده). بسیار حریص بودن. حرص زدن: برای یک پول انگ می اندازد. (از یک پول هم نمیگذرد)
لغت نامه دهخدا
بسیار حریص بودن حرص زدن: برای یک پول انگ می اندازد (ازیک پول هم نمیگذرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
کندن موهای ریز صورت زنان با نخ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چانه انداختن
تصویر چانه انداختن
کنایه از مردن است
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از چشم انداختن
تصویر چشم انداختن
چشم بنه (بر در) چیزی. نگاه کردن به... نظر کردن در
فرهنگ لغت هوشیار
پرتاب کردن لنگ، (زورخانه) عملی که مرشد در گود زورخانه کند برای جدا کردن دو کشتی گیر از یکدیگر و آن چنانست که مرشد از جایگاه خویش لنگگ گرد کند و برسر دو کشتی گیر که گرم کشتی هستند اندازد تا آن دو بخوشی از هم جدا شوند. همچنین هنگامی که مرشد یا ورزشکار دیگری بخواهد بپهلوانی که مشغول هنر نمایی است احترام یا تواضع کند از بیرون گود برایش لنگ پرتاب می کند، (توسعا) میانجی شدن میان دو تن برای ایجاد صلح بین آنها، تسلیم شدن اظهار بندگی و اطاعت کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
توقف کردن او در دریا با افکندن لنگردر آب، قرار گرفتن، مقام گرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
((~. اَ تَ))
توقف کردن کشتی بندر، کنایه از ماندن زیاد در جایی
فرهنگ فارسی معین
تصویری از بند انداختن
تصویر بند انداختن
((بَ. اَ تِ))
برچیدن موی چهره زنان به وسیله بند
فرهنگ فارسی معین
تصویری از چانه انداختن
تصویر چانه انداختن
((~. اَ تَ))
آخرین حرکت فرد محتضر پیش از مرگ
فرهنگ فارسی معین
تصویری از سنگ انداختن
تصویر سنگ انداختن
((~. اَ تَ))
کنایه از اشکال تراشی، مانع پیشرفت کار کسی شدن
فرهنگ فارسی معین
((لُ اَ تَ))
جدا کردن دو کشتی گیر در گود زورخانه با انداختن لنگ میان گود توسط مرشد، کنایه از اظهار فروتنی کردن و تسلیم شدن
فرهنگ فارسی معین
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
Anchor
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
닻을 내리다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
melabuhkan jangkar
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
लंगर डालना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
якорити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
бросать якорь
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
kotwiczyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از لنگر انداختن
تصویر لنگر انداختن
להטיל עוגן
دیکشنری فارسی به عبری